به نمایندگی از طرف هیأت تحریریه نشریه، با تماسهای لازم سعی کردیم بنیانگذاران انجمن ساختمان سازان ایرانی کانادایی (ICBA) را دعوت کرده و مصاحبهای با ایشان انجام دهیم تا بلکه همگان از جزئیات تشکیل این انجمن اطلاعات دقیقتری پیدا کنند و همچنین نظرات و گفتارهای پیش آینده راهگشای راههای بعدی انجمن باشد. از هفت نفر اعضای هیأت مؤسس انجمن توانستیم به پنج نفر آنان دسترسی پیدا کرده و مصاحبه زیر را انجام دهیم:
* خیلی خوشحالم از طرف هیأت تحریریه نشریه انجمن در خدمت شما هستم. محبت میکنید خودتان را معرفی کنید و خلاصهای از تحصیلات و تجربیات خود را بیان کنید؟

ن- امیر نجاتیان هستم، تحصیلاتم مالی، سالهای -1353 1354 فارغ التحصیل شدم. تجربیاتم بیشتر در شروع کار، تجارت خارجی بود تا حدود 14، 15 سال پیش چون علاقه زيادی به کار طراحی و ساختمان داشتم وارد کار ساختن خانه های Custom شدم.
ع – جواد عدالتی هستم، تحصیلات مهندسی صنايع دارم و مهندسی ابزار هواپیما از تگزاس.


الف- عنایت اخوان، تحصیلات من فوق لیسانس مديريت و در ايران در کنار اينکه مديرعامل يک شرکت آلمانی بودم در کار ساخت ساختمانهای Mid Rise بودم و وقتی اينجا آمدم همین رشته خانه سازی را ادامه دادم.
پ- گرد پهلبد (فتحی سابق) هستم، سال 1991 از دانشگاه بريتیش کلمبیا در رشته مهندسی مواد و فلزات فارغ التحصیل شدم، سال 1994 فوقلیسانس MBA از دانشگاه تورنتو دريافت کردم. از آن سال تا سال 2000 در شرکت Schneider Electric به عنوان مدير تولید کار میکردم. از سال 2000 تا 2005 در Bombardier به عنوان مدير ارشد قسمت طراحی و supply کار کردم. از سال 2005 کار خانه سازی را در تورنتو شروع کردم و به عنوان Registered Builder از Tarion مشغول به کار شدم.


ص- مهران صفاپور هستم، فوق لیسانس معماری از دانشگاه تهران در سال 1976، سالهايی در ايران در زمینۀ طراحی و ساخت آپارتمانهای مسکونی کار کردم. از سال 1988 شرکت مهندسین مشاور معماری و شهرسازی را باتفاق دوستانی تأسیس کرديم و پروژههای مختلفی را طراحی و نظارت کرديم، سال 1996 به کانادا آمدم، به ونکودر، دو سالی آنجا بوديم کارهای مختصری مانند Renovation را انجام دادم از سال 1998 به تورنتو آمدم و از Custom House شروع کردم، بیش از 20 سال است که به اين کار مشغول هستم، از حدود 10 سال پیش کار Development و ساخت آپارتمانهای Mid Rise و High Rise را شروع کردم.
* چگونه متوجه نیاز به وجود انجمن ساختمانسازان ایرانی کانادایی در جامعۀ ایرانی کانادائی شدید؟
ن- من درگیر يک Multiple offer برای خريد يک خانه بودم که از 18 پیشنهاد حدود 13 تای آنها ايرانی بودند متوجه شدم که، چنین اتحادی میتوانیم با همزبانهای خودمان صحبت کنیم و با همديگر سايتهايی را که Available هستند Alloeate کنیم. اين موجب شد که به فکر جمع شدن با يکديگر و دعوت از همکارانی که در آن موقع در بازار بودند بکنیم و پايه انجمن از همان جا ريخته شد.
ع- اگر دغدغه و فکر اجتماعی و گروهی داشته باشیم میتوان گفت که کار جمعی بهتر از تک نفری کار کردن است. در همان محدودهای که ساختمان میساختم، آقای نجاتیان هم در همان محدوده ساختمان میساخت و آقای آرش استوان هم در همان محدوده کار جديدی را شروع کرده بود و برای کاری پیش من آمد، در حین صحبت گفت، راستی خیلی خوب است اگر شما وقديمیترها کاری گروهی را شروع کنید، اتفاقاً روز بعد آقای نجاتیان هم همین صحبت را با من کردند. گفتم اتفاقاً من هم در فکر اين کار هستم. چند روز بعد آقای نجاتیان با Network قوی که داشتند به اطلاع ساير دوستان از جمله آقای صفاپور که من ايشان را از قبل هم میشناختم و خوشبختانه پیشکسوت کار ما بوده و هستند رساندند درواقع جمع شديم و اين تابو را شکستیم که 4 نفر ايرانی با هم نمیتوانند جمع شوند و اعتقاد داشتم که برای حضور در جامعه در هر زمینه يا شغلی بايد سری بلند کرد.
پ- ما در دانشگاه با همدانشکدهای های UBC و UFT دوست داشتیم با همزبانهای حرفهای خود دور هم جمع شويم و کارهای مثبتی را انجام دهیم، در سطوح سیاستهای شهری و شهرسازی به عنوان يک حرفهای بتوانیم تأثیرگذار باشیم.
الف- من احساس کردم در آن زمان ساير جوامع از جمله ايتالیايیها، چینیها، هندیها و غیره انجمنهايی دارند و پیشرفتهايی هم در جامعه داشتهاند، چرا ما نبايد آن را داشته باشیم. در شهرداری، در Tarion و غیره صدايمان را به عنوان جمع که حتماً بهتر از صدای يک فرد خواهد بود برسانیم.
ص- من از قديم در ايران که بودم همیشه اعتقاد به کارگروهی داشتم، عضو جامعۀ مهندسین مشاور و عضو گروه معماری جامعۀ مهندسین مشاور بودم و در آنجا کارهای مشترک حرفهای و اجتماعی زيادی انجام داديم. اعتقاد داشتم که کار يک فرد حرفهای فقط به خودش ارتباط ندارد بايد با مجموعهای کار کند تا موفقیت گروهی و جامعه را تضمین کند. وقتی به کانادا آمدم لزوم چنین اتفاق و کارگروهی را میديدم، البته شايد آقای نجاتیان، يا آقای عدالتی و يا آقای ترابی بودند که اولین ندا را به من دادند ولی ندای زيبا و محکمی و درست در جهت اعتقادات خود من بود و من احساس کردم که در کشور میزبان ما حتماً نیاز به همبستگی و کار گروهی حداقل در حرفه خودمان داريم.
*ممکن است لطفًا بفرمائید چگونه اهداف و وظائف انجمن راتهیه کردید و فراخوان هیأت مؤسس چگونه مورد استقبال قرار گرفت؟
ع- ساعتها با نشست و گفتگو و تبادل نظر، فکر میکنم از اولین جلسه که ما نشستیم تا وقتی که توانستیم اساسنامه را تهیه کنیم چیزی نزديک به چهار ماه شد که هر هفته جلساتی داشتیم و همفکری میکرديم. آن لحظهای که Annovnament يا فراخوان در شهر صورت گرفت با دوستان صحبت میشد. بسیاری که با آنها صحبت میکرديم میگفتند بیخودی زحمت میکشید، کفش آهنی به پا کن، ولی خوب، فکری بود که به عمل پیوست، همانطور که آقای صفاپور در گزارش مجله نوشتهاند، خودمان باور نمیکرديم که دوستان آنطور استقبال کنند، بله بیش از 50 نفر در آن شب شرکت کردند و باعث در رفتن خستگی همۀ ما شد.
ن- من برگردم به سؤال اولی که درواقع رد شديم، آن روزهايی که آقای عدالتی هم اشاره کردند که نیاز به کار جمعی داريم و گرد هم آمدن برای اينکه در جامعه خودمان را نشان بدهیم، اينجا بايد ذکر کنم که آقای ترابی که از اعضای هیأت موسس هستند و تشريف ندارند، دستشان درد نکند، ما آن زمان با ايشان بیشتر ديدار میکرديم. اين نطفه از آنجا در نشستهايی که با آقای ترابی داشتیم ايجاد شد. بنابراين اين سؤال که چگونه استقبال شد را اينگونه بگويم که خیلی از دوستان علاقمند بودند. بخصوص دوستانی که جديداً وارد اين حرفه شده بودند.
پ- درست است که من خودم علاقه به اين کار مهم را داشتم ولی در حقیقت اين آقای نجاتیان بودند که من را به اين کار تشويق کردند. فراخوان در آن زمان مثبت بود، عکسالعملها خیلی مثبت بود.
* با گذشت بیش از 10 سال از تأسیس انجمن، در مقایسه با اهداف اولیۀ انجمن، کارنامۀ انجمن را چگونه ارزیابی میکنید؟
ع- جا دارد همین جا از هیأت مديره فعلی تشکر کنم که واقعاً انجمن يک انجمن صنفی است و توانسته بیش از 10 سال کار کند و روی پای خود بايستد. اين نشان میدهد که هم آن نطفهای که بسته شده خوب بوده و هم افرادی که در اين مدت کار کردهاند از خود گذشته بودهاند. کمتر انجمنی يا گروهی هست که نظريات مختلف در آن عنوان شود و همه بشنوند و قضاوت کنند. چه چیزی از نظر آنان قابل قبول بوده يا نبوده و احترام به رأی اکثريت بگذارند و خوشبختانه سعی و کوشش هیأت مديرههای مختلف، اين انجمن را به اينجا رسانده.
ن- من اينجا از مهندس نباتی که اينجا نیستند تشکر میکنم که با همکاری با آقای مهندس پهلبد، مدتها قبل يک کمیته فنی درست کردند و شايد در آن زمان مهمترين دستاورد انجمن همان کمیته فنی بود. ما با توجه به اينکه شناسايی لازم را از طرف سازمانها و مؤسساتی که با آنها کار میکرديم چه دولتی و چه غیردولتی نداشتیم، سعی کردم خودمان را از طريق يک تشکل بشناسانیم که به اين هدف حداقل آنطور که من انتظار داشتم دسترسی پیدا نکرديم ولی خداراشکر خیلی اين موارد در انجمن پیشرفت کرده و من امیدوارم که خیلی بهتر از اين هم پیش برود.
پ- به نظر من اهداف اولیه خیلی متغیر بود و طبیعتاً پیشبینی 5 سال يا 10 سال بعد را نمیتوانست بکند، يک حالت انعطاف پذيری داشت بطوری که میشد به هر موردی استراکچر قوی داد. به نظر من خیلی مثبت بوده. همین که بعد از 10 سال میشود به صورت باز و آزاد دربارۀ گذشته صحبت کرد، يعنی اينکه الان وقت آن است که خودمان را باور کنیم. ما از ديگران عقبتر نیستیم، وقتی خودمان را باور کنیم میتوانیم برويم و حق خود را بگیريم، بخصوص در محیطی که میشود حقوق خود را گرفت نه با سرخمیده بلکه با قدرت و بدون ترس کارهای درست خود را انجام دهیم و اين خصوصیت گروه است به خصوص با وجود استعدادها و توانايیهای زيادی که اين گروه دارد.
*آیااهداف پیشبینی شده انجمن به موارد سرمایه گذاری یا بهره وری مالی ارتباط یا توجه داشته است؟
الف- ما در زمینۀ سرمايهگذاری طبق اساسنامه انجمن کاری نتوانستیم انجام بدهیم، تنها کاری که توانستیم به صورت جمعی در مورد مسائل مالی و سرمايهگذاری داشته باشیم، اين بودکه شرکتی مستقل با شرکت اکثر اعضای انجمن تأسیس کرديم و خوشبختانه توانستیم با تأمین مالی لازم محل فعلی انجمن را خريداری کنیم. من تصورم بر اين است که با کوشش و زحماتی که هیأت مديرههای قبلی و جديد به عمل آوردهاند توانستهايم به 70 درصد از اهداف انجمن برسیم و امیدوارم که با کمک بقیه دوستان آن را به 100 درصد برسانیم.
* اهداف کلی انجمن چه بوده و آیا انجمن به مسائل سیاسی و اجتماعی مرتبط با کانادا یا ایران نیز توجه داشته؟
ص- انجمن يک تشکل حرفهای و صنفی است و بديهی است که هدف اصلی انجمن ارتقاء سطح فنی و حرفهای نه تنها اعضاء بلکه ساير همکاران همزبان، در جامعۀ میزبان و همچنین ايجاد زمینههای لازم برای همکاریهای مشترک در جهت منافع مشترک اعضا میباشد. انجمن از بدو تأسیس تاکنون همواره در اين زمینهها با ايجاد کمیته فنی، تهیه جزوات و نشريات حرفهای، برگزاری کارگاهها و سمینارهای ماهانه فنی، حرفهای و تمامی موارد مرتبط با حرفه چه حقوقی چه مالی و غیره سعی و کوشش خود را انجام داده و با همکاری با ارگانهای مرتبط شخصیت حرفهای خود را به جامعه شناسانده و همانطور که از ابتدا در اساسنامه انجمن گنجانیدهايم و به نظر میآيد که تاکنون حفظ کرده باشیم اينست که چند مورد را از اهداف انجمن استثناء کرديم که انجمن يک تشکل غیر سیاسی، غیرمذهبی و غیر انتفاعی باشد. يعنی اينکه سیاست و مذهب و انتفاع مالی از اهداف انجمن خارج شود و مسائلی را که در رابطه با سیاست کانادا و يا ايران است را در کار انجمن دخالت ندهیم. البته اين حمل بر اين نشود که انجمن به اهداف انسان دوستانه و حقوق بشری توجهی نداشته باشد کما اينکه ما کمکهای انسان دوستانه خود را چه به جامعه کانادا و چه به ايران انجام دادهايم که در گزارشهای نشريهمان ثبت شده است. به قول آقای اخوان در رابطه با سرمايهگذاری در انجمن کاری نکردهايم به دلیل غیر انتفاعی بودن انجمن لیکن برای اينکه اعضايی که مايل و يا قادرند که کار سرمايهگذاری گروهی انجام دهند، در کنار انجمن يک شرکت سرمايهگذاری به ثبت رسانديم و اعضايی که تمايل داشتند در آن شريک شدند و اولین کاری که انجام شد خريد محل انجمن بود که هم به نفع شرکا و هم به نفع انجمن بود. اين شرکت آزاد و باز است که هرگونه سرمايهگذاری و کار مشترک گروهی را با شرکت اعضای داوطلب انجام دهد.
* آیا در شرایط عضویت انجمن محدودیتی برای عضویت غیر ایرانیها وجود دارد و اگر وجود دارد چرا؟
الف- بر اساس قوانین کانادا نمیتوان از عضويت اعضای غیر ايرانی جلوگیری کرد ولی عم ًلا در اين انجمن به دلیل همزبانی دور هم جمع شديم و با زبان مشترک يکديگر را درک کرده و کمک میکنیم و هر کس که میتواند زبان ما را بفهمد میتواند عضو شود و شرکت کند، در جلسات ماهانه جلساتی داشته و داريم که به زبان انگلیسی برنامه اجرا میشود و هیچ محدوديتی برای شريک غیرفارسی زبان وجود ندارد. به طور کلی از نظر قوانین کانادا هیچ ممانعتی در اين زمینه وجود ندارد.
* به عنوان آخرین سؤال، آیا انتقاد و یا پیشنهادی برای هیأت مدیرۀ فعلی و یا آینده انجمن دارید؟
ن- در هر حال يک انجمن حرفهای نبايد اهداف سیاسی داشته باشد که قطعاً ما نداشتیم و نمیخواستیم هم داشته باشیم و نبايد هم داشته باشیم. همینطور اهداف مالی، انجمن حرفهای نمیتواند اهداف مالی داشته باشد، اين هم درست است، مسألهای که میخواستم عنوان کنم مسأله عضويت بود که امیدوارم انجمن به آن بپردازد. مسأله انتقاد و پیشنهاد همیشه بوده و هست. همانطور که آقای مهندس عدالتی هم اشاره کردند که ماهها و ماهها نشستیم و راجع به مسائل و امکانات و مشکلات صحبت کرديم، خود آنها انتقادات و پیشنهاداتی بودند که جمع شد و من مطمئن هستم در حال حاضر نیز مسائل ديگری هم هست که میشود به آن پرداخت. جمعی بیشتری انجام دهیم و احترام بقیه طیفهای جامعه را جلب کنیم.
ع- زمانی که ما شروع کرديم همه رقیب يکديگر بودند. اما چقدر قشنگ بود که زير يک سقف 50 تا رقیب خیلی دوستانه راجع به کارهای مشترک صحبت میکردند. ما بايد انتقادهای سازنده داشته باشیم. اگر انتقادی هست بايد راه حلی ارائه شود، اعضاء و هیأت مديره ها وقت گذاشتند و داوطلبانه کار کردند و من میتوانم بگويم که قدر زحمتشان را میدانم، چرا؟ چون از من فداکارتر بودند و اين راه را ادامه دادند. پیشنهادی که میتوانم بدهم اينست که Interest های حضور بیلدرهای ديگر را بیشتر کنند، شخصی از اعضاء يا هیأت مديره آماده باشند تا هر کسی سؤالی يا مشکلی دارد جوابگو باشد و کمک کند. پیشنهادهای ديگر هم هست مث ًلا انجمن نگاهی به نحوه ساختمان سازی ديگر همکاران کند و راهکارهايی بگذارد تا جلوی اشتباهات گرفته شود.
الف- پیشنهادات زياد است و مشکلات زيادتر، ولی توانايیها کمتراست مثلا يکی از اهدافی از اوائل دورۀ جديد هیأت مديره داشتیم اين بود که بتوانیم مکانی را که داريم بزرگتر کنیم. خوشبختانه آنقدر اقبال برای جلسات ماهانه بوده است که تعداد افراد عضو و غیرعضو به سختی در اين مکان جا میشوند، لیکن دوستان حمايت لازم برای سرمايهگذاری بیشتر جهت تبديل محل انجمن به جای بزرگتر را نکردند. من در اينجا از همه اعضای هیأت مديره بخصوص آقای مهندس صفاپور تشکر میکنم که با وقت کم زمان زيادی برای انجمن میگذارند.
ص- خودش و به مشکلات خودش پی ببرد موفقتر میشود. به نظر من اول انتقادی که من میتوانم از کل جامعه حرفهای خودمان بکنم اين است که همانطور که آقای پهلبد هم اشاره کردند به دلیل زمینههای سیاسی- اجتماعی که در کشور خودمان داشته و داريم متأسفانه تمرين زيادی روی کارهای جمعی نداشتهايم،فردگرا و تکرو هستیم. در کارهای فردی ممکن است موفق هم بشويم ولی در کارهای جمعی آنطور که بايد خیر، به عنوان مثال ما بیش از 500 بیلدر ايرانی و چندين بیلدر قديمی و معروف در تورنتو داريم ولی اينجا هفتاد و چندی عضو فعال بیشتر نداريم. اين انتقادی است که میتوانم از کل مجموعه ايرانیهای هم حرفهای خودمان به خصوص قديمیترها بکنم، ما بیلدرهای ايرانی بزرگی در اين شهر داريم من از همه آنها خیلی تشکر میکنم که پیشکسوت اين حرفه بودهاند، ممکن است ايشان در ابتدا بسیار در مراتب بالاتر بوده و بینیاز از وجود مجموعۀ هم حرفهایهای خود بوده باشند ولی انسانها به هم نیاز دارند و همه مانند عضوی از اعضای بدن هستند، با همکاری از کسی چیزی کسر نمیشود بلکه برعکس به قدرت و اعتبار همه میافزايد. اين انتقاد من به کل مجموعه ايرانیهای هم حرفهای مان بود، انتقاد من به خود انجمن هم اين است که با اينکه در زمینه شناسايی و اعتبار سازندگان ايرانی و انجمن کوششهای زيادی کرديم و موفقیتهای نسبی نیز بدست آورديم لیکن آنچنان که بايد و شايد خودمان را با ارگانهای مرتبط با حرفه و مراجع دولتی و تأثیرگذار در حرفه خود مرتبط نکردهايم. شايد اين مورد نیز به مورد اول بستگی پیدا کند.
من از همۀ اعضای هیأت مديرههای سابق از اول تا کنون بسیار تشکر و قدردانی میکنم و حمل بر اين نشود که قدر زحمات داوطلبانه و بیشائبهشان را ناديده گرفته باشم.
ما سازندگان ايرانی سالها با صرف پول و دانش و مديريت خود صدها میلیون دلار به آبادانی اين شهر کمک کردهايم و چهره آن را به اين صورت تغییر دادهايم. ما بايد صدها عضو داشته باشیم از قديمی و جديد، همه به کمک هم بیائیم و به قول آقای پهلبد سرمان را بلند نگه داريم با ابزاری که داريم با سرمايهمان، با دانشمان، با تلاشمان وقت بگذاريم و کار کنیم و همه کارها را به عهده ديگران واگذار نکنیم.
* با تشکر از تمامی اعضای هیأت مؤسس انجمن، میدانم حرفها و گفتگوهای بسیار زیادتری هست و خواهد بود ولی به دلیل محدودیت نشریه و زمان خوانندگان متأسفانه مجبوریم در اینجا به مصاحبه خود پایان دهیم و امیدواریم که بتوانیم در زمانهای بعدی نیز این کار را ادامه داده و امید داریم که شما بنیانگذاران انجمن همکاریهای بیشتری را با انجمن تداوم دهید.
کیوان کیان به نمایندگی از هیأت تحریریه نشریه

